از کودکی تا رحلت
حضرت محمد صلی الله علیه و آله هنوز به دنیا نیومده بود که
پدرش، عبداللّه از دنیا رفت.
او هنوز خردسال بود که مادرش آمنه رو هم از دست داد
و تنها شد. پدر بزرگ مهربان او عبدالمطّلب، سرپرستی او
رو پذیرفت و بزرگش کرد.
محمد صلی الله علیه و آله به سن جوانی رسیده بود و
همه مردم از راستگویی و صداقت او حرف می زدن
و او را محمد امین می نامیدن.
حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هر روز به غار حَرا می رفت
و اون جا عبادت می کرد، تا این که یک روز فرشته خدا، پیام خدا
را برای او آورد و گفت که از سوی خدا، به عنوان پیامبر انتخاب
شده و باید مردم را به سوی خدا دعوت کنه.
از فردای اون روز، پیامبر کار خود رو شروع کرد و از مردم
خواست که خداپرست بشن. به اون ها گفت که خدا، فقط خدای
خوب و مهربونه که همه آدم ها و زمین و آسمان رو آفریده
و غیر از او خدایی نیست.
پیامبر سال های طولانی برای هدایت مردم زحمت کشید
و در این راه، خیلی اذیت ها و آزارها رو تحمل کرد تا این که
تعداد مسلمون ها خیلی خیلی زیاد شد و اون ها قوی و قدرتمند شدن.
پیامبر، مأموریت خودش رو خیلی خوب انجام داده بود.
او می دونست که کم کم باید آماده سفر آخرت باشه و
به دیدار خدا بشتابه
بله، دوستای خوبم. پیامبر از دنیا رفت و ما هرسال،
در روز بیست و هشتم صفر، عزادار رحلت پیامبر بزرگمون هستیم.